بیوگرافی داریوش فرهنگ :
زمینه فعالیت کارگردان، فیلمنامهنویس، بازیگر
ملیت ایران
تولد ۶ آذر ۱۳۲۶ آبادان
نام دیگر داریوش فرهنگ درخشانی
همسر سوسن تسلیمی (طلاق گرفتند) رزیتا اربابیان (اکنون)
فرزندان مانی
داریوش فرهنگ درخشانی (زاده ۶ آذر ۱۳۲۶ در آبادان) کارگردان، فیلمنامهنویس و بازیگر ایرانی است. نخستین ساخته تلویزیونی داریوش فرهنگ، مجموعه سلطان و شبان نام داشت که پخش آن در سالهای آغازین دهه ۶۰ خورشیدی با استقبال زیادی روبرو شد.
داریوش فرهنگ در خانوادهای متوسط در آبادان بهدنیا آمد. او پس از درگذشت پدرش در ۸ سالگی بههمراه خانواده به شهر کرمان (زادگاه مادرش) مهاجرت کرد. دوران دبستان و دبیرستان را در کرمان گذراند و پس از آنکه در دانشگاه پذیرفته شد به تهران رفت.
او در سال ۱۳۵۲ در رشته کارگردانی تئاتر از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد.داریوش فرهنگ فعالیت در تئاتر را از سال ۱۳۴۵ آغاز کرد و در سال ۱۳۴۷ گروه تئاتر پیاده را بنیان گذاشت. نخستین فعالیت سینمایی داریوش فرهنگ با بازی در فیلم کوتاه سلندر (واروژ کریممسیحی) در سال ۱۳۵۹ بود. پس از آن با فیلمنامهنویسی و کارگردانی فیلم ۶۵ دقیقهای رسول پسر ابوالقاسم، فعالیت حرفهای خود را در سینما آغاز کرد. سوسن تسلیمی، بازیگر سینما و تئاتر، همسر پیشین او بود. فرهنگ در بخشهای دیگر صنعت سینما همچون طراحی صحنه و لباس، طراحی تیتراژ، تهیهکنندگی نیز فعالیت داشته است.
فیلمشناسی
کارگردان و فیلمنامهنویس :
* خنده در باران (کارگردان و فیلمنامه نویس ، ۱۳۸۹)
* یک گزارش واقعی (کارگردان و فیلمنامهنویس، ۱۳۸۷)
* راه شب (مجموعه تلویزیونی، کارگردان، ۱۳۸۵)
* طلسمشدگان (مجموعه تلویزیونی، کارگردان، ۱۳۸۳)
* رز زرد (کارگردان، ۱۳۸۱)
* تکیه بر باد (کارگردان، ۱۳۷۹)
* شبهای تهران (کارگردان، ۱۳۷۹)
* تولدی دیگر (مجموعه تلویزیونی، کارگردان، ۱۳۷۷)
* روانی (کارگردان، ۱۳۷۶)
* دیپلمات (کارگردان و فیلمنامهنویس، ۱۳۷۴)
* راه افتخار (کارگردان و فیلمنامهنویس، ۱۳۷۳)
* بهترین بابای دنیا (کارگردان، ۱۳۷۰)
* دو فیلم با یک بلیت (کارگردان و فیلمنامهنویس، ۱۳۶۹)
* طلسم (کارگردان و فیلمنامهنویس، ۱۳۶۵)
* اتوبوس (فیلمنامهنویس، ۱۳۶۴)
* کفشهای میرزا نوروز (فیلمنامهنویس، ۱۳۶۴)
* سلطان و شبان (مجموعه تلویزیونی، کارگردان، ۱۳۶۱)
بازیگر :
* بیگناهان (مجموعه تلویزیونی، ۱۳۸۷)
* روز برمیآید (۱۳۸۵)
* رز زرد (۱۳۸۱)
* معصومیت از دسترفته (مجموعه تلویزیونی، ۱۳۸۰)
* تصمیم نهایی (مجموعه تلویزیونی، ۱۳۸۰)
* شلیک نهایی (مجموعه تلویزیونی، ۱۳۷۵)
* دیپلمات (۱۳۷۴)
* سفر (۱۳۷۳)
* دو فیلم با یک بلیت (۱۳۶۹)
* شاید وقتی دیگر (۱۳۶۶)
جایزهها و نامزدیها :
* برنده دیپلم افتخار بهترین فیلم (دو فیلم با یک بلیط) از نهمین دوره جشنواره فیلم فجر (۱۳۶۹)
* برنده سیمرغ بلورین جایزه ویژه هیات داوران (دو فیلم با یک بلیط) از نهمین دوره جشنواره فیلم فجر (۱۳۶۹)
* نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد (دو فیلم با یک بلیط) در نهمین دوره جشنواره فیلم فجر (۱۳۶۹)
* نامزد سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی (دو فیلم با یک بلیط) در نهمین دوره جشنواره فیلم فجر (۱۳۶۹)
* انتخاب فیلم طلسم بهعنوان پنجمین فیلم سال - دومین دوره منتخب نویسندگان و منتقدان (۱۳۶۶)
بیوگرافی سارا خوئینی ها:
سارا خوئینی هامتولد :۱۳۵۳ درتهران است ، نام مستعارش ساراوثوقی است و فارغ التحصیل رشته گرافیک است، سارا خوئینی هادارای یک دختر ۱۸ ساله به نام «غنچه» است، سارا خوئینی ها اولین بار در ۱۵سالگی با بازی در فیلم «گلها و گلوله ها » (ناصر مهدی پور، ۱۳۷۰) بازیگری در سینما را تجربه کرد.از جمله فعالیتهای هنری سارا خوئینی ها عبارتند از :گلها وگلوله ها (ناصر مهدی پور، ۱۳۷۰)دوستان(علی شاه حاتمی، ۱۳۷۸)بالای شهر پایین شهر (اکبر خامین، ۱۳۸۰)نقاب(کاظم راست گفتار، ۱۳۸۳)اسپاگتی در هشت دقیقه (رامبد جوان، ۱۳۸۴)گیسبریده (جمشید حیدری، ۱۳۸۵) ومجموعه های تلویزیونی:معصومیت از دست رفته (داود میرباقری، ۱۳۸۱)بی صدا فریاد کن (مهدی فخیمزاده، ۱۳۸۶)و….متأهل است و همسرشونم
بازرگان هستند هنری نیستن اینو خودم شنیدم از
خبرنگاری که میگم و رشته ی تحصیلی او گرافیک بوده و در سال 1377 از دانشگاه هنرهای زیبا فارغ التحصیل شد
بیوگرافی یوسف مرادیان :
یوسف مرادیان متولد۱۳۴۹ درتهران.از کودکی در صداوسیمای کرمانشاه به عنوان بازیگر فعالیت کرد.یوسف مرادیان یک دوره بازیگری را در کارگاه آزاد بازیگری گذرانده است.با بازی در فیلم دوستان بهدلیل فیزیک ظاهر و به دلیل حرف و حدیثهایی مبنی بر صحبت چنگیز جلیلوند به جای اودر این فیلم که نقش او یادآور محمدعلی فردین شده که بعدها به دلیل همین شباهت خسروخسروشاهی به جای او صحبت کرد، مشهور شد.از فعالیتهای هنرییوسف مرادیان عبارتنداز:
فیلم نگار :
- آقای رئیس جمهور (ابوالقاسم طالبی ۱۳۷۹ )
- آوازخوان (کاظم معصومی ۱۳۷۹)
- غزل (محمدرضا زهتابی ۱۳۷۹)
- شبهای تهران (داریوش فرهنگ ۸۰/۱۳۷۹)
- بوی گل سرخ (ناصر محمدی ۱۳۸۰)
- لاک پشت (علی شاه حاتمی ۱۳۷۵)
- اصحاب کهف (فیلم / مجموعه فرج الله سلحشور -۱۳۷۶)
- دوستان (علی شاه حاتمی ۱۳۷۷)
- رنجر (احمد مرادپور ۱۳۷۸)
- شک (ساموئل خاچیکیان، داود موثقی ۱۳۷۸)
- چریکه هورام (فرهاد مهرانفر ۱۳۷۸)
مصاحبه با یوسف مرادیان:
- علاقه به بازیگری
من از بچگی عاشق بازیگری بودم و هر فیلمی را که میدیدم خودم را به جای شخصیت اولداستان میگذاشتم، پس از گذشت مدتی به عضویت تئاتر کرمانشاه درآمدم، بعد از پایاندوران سربازیام راهی تهران شدم و در کلاسهای خصوصی امین تارخ شرکت کردم و بافیلم سینمایی «لاکپشت» وارد دنیای سینما شدم، در بازیگری هیچوقت به دنبال دیدهشدن و شهرت نبودم، شاید اگر پیشنهادهای حضور در فیلم و سریالهای تجاری را میپذیرفتمشهرت بیشتری داشتم.
- نقش محبوب
اکثر نقشهایی که بازی کردهام را دوست دارم و با آن به لحاظ عاطفی درگیر شدهامولی نقشی که در اسفندیار یا همان شاهزاده ایرانی ایفا کردهام را بسیار میپسندم،برای این فیلم کاندیدای سیمرغ هم شدم، به طور قطع اگر نسخه سینمایی این فیلم پخششود، به مراتب موفقتر از نسخه سریالی آن است.
- بیشترین تاثیر
در زندگی شخصیام بیشترین تاثیر را از پدرم گرفتهام، ایشان در موفقیت من نقشبسزایی داشتند، نصیحتها و حرفهایی که پدرم در نوجوانی به من میگفت: با سالهاتاخیر و در بزرگسالی به آن رسیدم، اما به لحاظ رفتاری من شباهت زیادی به مادرمدارم و خلق و خویم شبیه اوست.
- بهترین و تلخترین خاطره
بهترین خاطره زندگیام کاندیدا شدن برای سیمرغ بود، آنجا بود که احساس کردم تا حدیتلاشها و زحمتهایی که در این سالها کشیدهام، جبران شده است و بدترین خاطرهامهم از دست دادن برادرم بود که ضربه بزرگی به من و خانوادهام زد.
- آهسته و پیوسته
من برای بازیگریام یک آرمان و اوجی درنظر گرفتهام، آهسته و پیوسته در حال حرکتبه سمت مقصد مورد نظر هستم، من همیشه در خلوتم از خداوند خواسته و میخواهم که بهمن چیزی را بدهد که لیاقتش را دارم، چرا که همیشه از اینکه من را در شرایطی قراردهد که ظرفیتش را نداشته باشم و دچار خودبزرگبینی شوم، میترسم. چندی قبل دوستیاز من پرسید اگر کارنامه هنریات را مرور کنی از کدام تصمیمت پشیمانی؟ من هم درپاسخش گفتم: شاید از هیچ کدام از تصمیمهایی که گرفتم پشیمان نباشم ولی اگر به قبلبرگردم احتمالا در برخی از فیلمهای تجاری که به من پیشنهاد میشد، بازی میکردم.
- شغل دوم
حرفه من بازیگری است و شغل دیگری ندارم، ولی اگر به من بگویند از فردا دیگر نمیتوانیبازی کنی، به سراغ تجارت میروم، هر چند که تاجر خوبی نیستم و چند سال قبل درتجارت، پولی که سرمایهگذاری کرده بودم را از دست دادم.
- آدم آرامی هستم
آدم بسیار آرامی هستم، تا به حال نشده که بد کسی را بخواهم و همه آدمها را دوستدارم، البته به این خصوصیات باید رازدار بودنم را هم اضافه کنم. تا به حال نشده کهراز کسی را فاش کنم، در من به شدت شور زندگی جریان دارد و به نظرم دنیا، بدون عشقو محبت به جهنم تبدیل میشود و بدترین خصوصیاتم این است که وقتی عصبانی میشوم،کنترلنشدنی میشوم، در این شرایط از خودم بدم میآید، البته خوشبختانه این اتفاقبه ندرت در زندگیام میافتد.
- انتقادپذیرم
در کل آدم انتقادپذیری هستم و همیشه از دوستان و بستگانم میخواهم کارهای من رانقد کنند، خانوادهام هم از این قضیه مستثنا نیستند، آنها معمولا کارهای من را بادقت خاصی پیگیری میکنند و ایراد و اشکالهایم را به من گوشزد میکنند، خانوادهامبه ویژه مادرم علاقه زیادی به نقشم در فیلم «دوستان» و «اصحاب کهف» دارند.
- تجربه خوبی بود
یک سال درگیر ساخت سریال کارآگاه علوی بودیم. این سومین تجربه پلیسی من بود. البتهاین کار از حال و هوای تاریخی هم برخوردار بود، تصویربرداریهای آن در شهرکسینمایی انجام گرفت. و پشت صحنه خوبی هم داشت و همانطور که میدانید من در نقشکارآگاه صدری ایفای نقش کردم و بازی در کنار احمد نجفی و کارگردان باتجربهای چونآقای هدایتی برایم فراموش نشدنی است.
- برخورد با مردم
بدون شک بازیگر موفقیتش را مدیون لطف مردم است در کل من ارتباط بسیار خوبی با مردمو عزیزانی که با آنها برخورد میکنم، دارم حرف زدن با آنها انرژی زیادی به من میدهداکثر آنها وقتی من را میبینند بعد از ابراز لطف از من میپرسند بازیگرها چقدر ازاین راه پول درمیآورند و آیا شما پولدارید… من هم در پاسخ آنها میگویم با اینکهاین روزها سینما به یک صنعت تبدیل شده است اما با این اوصاف فکر نمیکنم فردی بهخاطر بیزینسش وارد این عالم شود، چون در آن صورت به سراغ کارهای آزاد میرفت .
بیوگرافی نسرین مقانلو:
نسرین مقانلو متولد ۱ تیرماه ۱۳۴۷ است ، دیپلم کامپیوتر دارد ،همسر وی از فوتبالیستهای سابق بوده ، دارای دو فرزند پسر است و مدتی نیز مقیم کشور آمریکا بوده ، وی بازی در سینما را از سال ۱۳۷۰ با فیلم «قربانی» به کارگردانی رسول صدرعاملی آغاز کرد.
فیلم نگار:
- سوپراستار (۱۳۸۷)
- ماه وش (۱۳۸۶)
- مهمان مامان (داریوش مهرجویی، ۱۳۸۲)
- دختری در قفس (قدرت الله صلح میرزایی، ۱۳۸۱)
- بنبست (فیلم کوتاه، اصغر نعیمی، ۱۳۷۸)
- نابخشوده (ایرج قادری، ۱۳۷۵)
- همسر (مهدی فخیم زاده، ۱۳۷۲)
- همه دختران من (اسماعیل سلطانیان، ۱۳۷۲)
- بازیچه (تورج منصوری، ۱۳۷۲)
- امید (حبیب کاوش، ۱۳۷۱)
- قربانی (رسول صدرعاملی، ۱۳۷۰)
- دو نیمه سیب (۱۳۷۰)
مجموعه های تلویزیونی:
- مختارنامه (داومیرباقری، ۱۳۸۳)
- مسافری از هند (مجموعه تلویزیونی، قاسم جعفری، ۱۳۸۱)
- حس سوم (مجموعه تلویزیونی . مهدی فخیم زاده، ۱۳۸۴)
- آبی، گاهی آسمان (تله فیلم، ۱۳۸۷)
- قلب یخی ( سریال . محمد حسین لطیفی ، ۱۳۸۹ ) {پخش در شبکه خانگی}
مصاحبه با نسرین مقانلو :
نسرین مقانلو با فیلم « قربانی » وارد سینمای ایران شد . پس از آن « امید » . اما اوج کارش فیلم « همسر » ساخته مهدی فخیم زاده بود که در پی آن هنوز هم مردم او را در خیابان با دست نشان می دهند. وی مدتی در امریکا زندگی کرد و پس از بازگشت در سریال « مسافری از هند » ایفای نقش کرد ؛ یعنی نقش سنگین «سیمین » …
بدون اغراق او در این سریال چنان با قدرت ظاهر شد که حتی منتقدان سینمایی هم به بازی زیبای او مهر تأیید زدند. مقانلو در اولین روزهای پاییزی مهمان ما بود. چیزی که در اولین برخورد از آن یکه خوردیم ، برخورد او بود که از هرگونه غروری به دور بود.
زندگی نامه :
نسرین مقانلو در مورد زندگی نامه اش می گوید :
در اول تیر سال ۱۳۴۷ در تهران به دنیا آمدم و دیپلم امور مالی کامپیوتر دارم. حدود ۱۰ سال پیش ازدواج کردم. مدتی در امریکا زندگی می کردم و ۲ سال پیش به ایران بازگشتم. ثمره ازدواجم ۲ پسر به نام های «عرشیا» و « آرمین » ۸ و ۳ ساله است.
مقانلو در مورد پدرش می گوید : او موسیقی کار می کرد و در اصل ضرب و تمپو می زد. من از دوران طفولیت با پدرم به تئاتر می رفتم و همان تئاتر رفتن ها باعث شد به هنر علاقه مند شوم.
فکر می کنید تنها برادر نسرین مقانلو که باشد ؟ بله ، « بیژن مقانلو » است که قهرمان تکواندو بود و در حال حاضر مربی تیم ملی جوانان ایران است. تک خواهر وی نیز در امریکا سکونت دارد.
کودکی مقانلو
در محله « فتح علیشاه » به دنیا آمدم و در آنجا زندگی کردم. بچه سر و زبان دار و شیطانی بودم. درسم را تا حد درس دوست داشتم و بیشتر به کارمندی علاقه داشتم ، گرچه پدر و مادرم مخالف هنر من بودند ، به خصوص مادرم که همیشه می گفت :
« اگر چیزی که دوست داری به آن برسی ، اما نرسی ، سرخورده می شوی ، پس سعی کن اگر می خواهی هنر را دنبال کنی ، جدی دنبال کنی ». و این حرف از آن زمان آویزه گوشم بود تا به امروز.
حالا که خودم مادر شده ام ، دوست دارم فرزندانم در کاری که دوست دارند ، فعالیت کنند. من هم دوست دارم فرزندانم اگر به این رشته علاقه دارند ، این کار را دنبال کنند.
اما شوهر مقانلو از فوتبالیست های سابق تیم ملی ایران و باشگاه پاس به نام کمال خلیلیان است و در حال حاضر نمایشگاه اتومبیل دارد ، البته لیسانسیه آرشیتکت نیز هست.
مقانلو درباره شوهرش می گوید : او در دوران راهنمایی تئاتر می نوشت و من با بچه ها آن را بازی می کردیم در سن ۲۲ سالگی یک تئاتر کار کردم و بعد به بنیاد فارابی رفتم و آنجا بودم که رسول صدرعاملی مرا برای فیلم « قربانی » در سال ۱۳۷۰ انتخاب کرد. در فیلم « قربانی » نقش عروس خانواده ای را بازی می کردم که زنی مستقل بود و از آنجا بود که به ترتیب در فیلم های امید ، بازیچه ، همه دختران من ، همسر ، نابخشوده ، بن بست و شیاد بازی کردم.
انتخاب نقش ها
دوست دارم نقش هایی را بازی کنم که مشکلات مردم را بیان می کند ، همچنین دوست دارم در سناریویی بازی کنم که فیلم نامه قوی داشته باشد ؛ چون فیلم نامه قوی باعث می شود که یک بازیگر با روحیه ای دو چندان به ایفای نقش بپردازد.
مقانلو همزمان با بازی در تئاتر توانست به تلویزیون هم رو آورد. سریال « لبخند و زندگی » را می شود از اولین کارهای تلویزیونی او دانست. در سریال لبخند و زندگی او با ثریا قاسمی همبازی بود و در نقش « سمیرا » ایفای نقش کرد. مقانلو در مورد فیلم « همسر» که مهدی فخیم زاده آن را ساخته است ، در نقش اولین پلیس زن ایران بازی کرد.
گرچه عده ای به من می گویند نقش منفی بازی کردی ، اما باید به یاد داشته باشیم که بازی در نقش منفی کاری بس دشوار است
وی در این باره می گوید :
در آن زمان محدودیتهایی داشتیم ، اما با این حال « همسر » بیننده های زیادی را جذب کرد ، پس از این کا در سال ۷۲ ازدواج کردم و پس از دو سال و نیم به ایران بازگشتم و در فیلم « نابخشوده » ایرج قادری بازی کردم ، اما از آنجایی که باردار بودم ، پس از « نابخشوده » دیگر بازی نکردم و دوباره به امریکا رفتم و در سال ۷۸ به ایران بازگشتم و در فیلم « بن بست » بازی کردم.
مقانلو در مورد فیلم « همسر » که در زمان اکران بسیار موفق ظاهر شد می گوید :
هنوز پس از گذشت ۱۰ سال از پخش آن فیلم مردم وقتی مرا می بینند ، به من می گویند : شما همان خانمی هستید که در فیلم « همسر » در نقش آن پلیس زن ظاهر شد.
من فیلم « همسر » را به خاطر نقشی که در آن بازی کردم دوست داشتم ، اما نقشم در فیلم « امید » را نیز بسیار دوست داشتم ؛ چون نقشی بسیار عاطفی بود .
مسافری از هند
مطبوعات نمی دانستند که من از امریکا بازگشته ام ، گویا قاسم جعفری شنیده بود که من به ایران بازگشته ام ، از این رو با من تماس گرفت و گفت برای بازی در سریال « مسافری از هند » که تصویربرداری اش سه ماه و نیم طول کشید ، بازی کنم.
گرچه عده ای به من می گویند نقش منفی بازی کردی ، اما باید به یاد داشته باشیم که بازی در نقش منفی کاری بس دشوار است. به هر حال با این نقش کنار آمدم و از بازی در این سریال راضی هستم ، البته عده ای هم می گویند برای بازی با توجه به داشتن پسری بزرگ ، بسیار جوان بودم ، اما باید بگویم که من زنان زیادی را دیده ام که در سن کم برای مثال ۱۴ ، ۱۵ سالگی ازدواج کرده اند و باردار شده اند.
زمانی با روحیه نامتعادل
دوست دارم نقش زنی را بازی کنم که از نظر روحی دچار مشکل باشد و شخصیت ثابت درستی نداشته باشد.
تاکنون من نقش های زیادی را بازی کرده ام و از همه شان راضی هستم ، اما دلم می خواهد نقشی را بازی کنم که به خاطر فشار و مشکلات زندگی تعادل روحی اش از بین رفته است.
از مقانلو می پرسیم که در حال حاضر مشغول چه کاری است و او می گوید :
پس از سریال مسافری از هند پیشنهادهای زیادی به من شده و قرار است در نقش جدیدی بازی کنم ، اما اجازه بدهید قراردادم تمام شود ، بعد آنها را بازگو کنم.
سینمای ایران و …
در مدت اقامت در امریکا چه کاری می کردید و به نظر شما فرق سینمای ایران با امریکا چیست ؟
« کار خاصی نمی کردم جز خانه داری. در رابطه با اختلاف سینمای ایران با دنیای غرب باید بگویم اختلاف که زیاد است ، سینمای ما به خاطر فرهنگش چیز دیگری است ، اما از لحاظ تکنیک و تکنولوژی ، مسلماً آنان قوی تر هستند».
الگوهای بازیگری
من کسی را به عنوان الگو قرار نمی دهم ؛ زیرا دوست دارم سبک خودم را داشته باشم ، اما همه بازیگران ایرانی را دوست دارم.
تمامشان بازیهای خوبی را از خود ارائه می دهند.
اگر راستش را بخواهید ، دلم نمی خواهد از بازی کسی تقلید کنم ، اما بازی علی نصریان ، انتظامی ، پرستویی و کیانیان را دوست دارم.
بد نیست بگویم که از بازی لعیا زنگنه نیز خوشم می آید ، فکر می کنم اگر پیشنهادهای خوبی به او شود ، می تواند در سکوهای بالاتری قرار گیرد ، گرچه نباید از بازی تهرانی در « قرمز » و نیکی کریمی در « دو زن» و « واکنش پنجم » بسادگی گذشت ، آنها به واقع در آن فیلم ها خوب ایفای نقش کردند …
دوست دارم ، کسی رو به رویم بازی کند که کار را جدی بگیرد ، چون برایم مهم است که بازیگر رو به رویم حسش را به درستی انتقال دهد.
ورزش:
من به شنا و والیبال علاقه زیادی دارم ، پیاده روی را هم دوست دارم ، البته فرزندانم به من اجازه نمی دهند به کار دیگری بپردازم.
سینما هم وقتم را می گیرد ؛ از این رو نمی توانم ورزش را دنبال کنم . گرچه با برادرم تا کمربند آبی تکواندو کارکردم ، اما دیگر ادامه ندادم.
خانواده ام کمکم کردند
تصویربرداری « مسافری از هند » سه ماه و نیم طول کشید که خانواده ام در طول این مدت بسیار کمکم کردند و جا دارد از همه شان تشکر کنم. البته خاطره ای هم از « مسافری از هند » دارم ؛ زمانی که فرزندانم کارم را دیدند ، بسیار تعجب کردند که من آنقدر عصبانی ظاهر شدم ، تا حدی که تمام دیالوگ های مرا در سریال حفظ می کردند.
عرشیا ( پسر بزرگم ) خیلی دوست داشت نقش پسرم فرزاد ( حمید گودرزی ) در « مسافری از هند » بازی کند ، یک مقدار هم استعداد بازیگری دارد و از من می پرسد : مامان ! زمانی که بزرگ شدم می توانم نقش فرزاد را بازی کنم ؟
و من هم می گویم : بله .
در قسمتهای پخش شده از سریال « مسافری از هند » من در جاهایی که گریه می کردم ، بچه ها هم با من گریه می کردند ، البته من می خواستم تلویزیون را خاموش کنم ، اما از آنجا که مشغول ضبط این سریال بودم ، نمی توانستم تلویزیون را خاموش کنم و بچه ها بغل پدرشان رفتند.
در این جا از شوهرم هم تشکر می کنم که در زمان تصویربرداری فیلم کمک من بود
بیوگرافی سیما تیرانداز :
سیما تیرانداز متولد سال ۱۳۴۹ است و یک پسر به نام رایان دارد ، سیما تیرانداز همسر سابق ناصر هاشمی و همسر مجید جوزانی است ، لیسانس ادبیات نمایش را از دانشگاه آزاد اسلامی دارد ، سیما تیرانداز دوره بازیگری را زیر نظر گلاب آدینه گذرانده ، سیما تیرانداز شروع فعالیتش از سال ۱۳۶۷ با نمایش های آموزشی مدرسه هنر و ادبیات بود .
جوایز :
- جایزه بهترین بازیگر زن از دهمین جشنواره تئاتر فجر برای نمایش مرگ یزد گرد (۱۳۷۰)
- نامزد جایزه بهترین بازیگر نقش اول در یازدهمین فیلم فجر برای فیلم فجر برای فیلم سایه های هجوم.
با بازی در نقش کوتاهی در فیلم هامون ساخته داریوش مهرجویی به سینما آمد و سپس در فیلم بانو ساخته دیگر داریوش مهرجویی بازی کرد. اما سایه های هجوم فرصت مناسبی برای هنرنمایی او بود که برای بازی در همین فیلم نامزد جایزه بهترین بازیگر زن از یازدهمین جشنواره فیلم فجر شد.
او برای فیلم « پاداش سکوت » برنده جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن از یازدهمین جشن خانه سینما شد
فیلم نگار:
- هامون (داریوش مهرجویی – ۱۳۶۸)
- بانو (داریوش مهرجویی – ۱۳۷۰)
- سایه های هجوم (احمد امینی – ۱۳۷۱)
- جاده عشق (رجب محمدین – ۱۳۷۲)
- پاداش سکوت (مازیار میری )
مجموعه های تلویزیونی :
- پنجره ای رو به باغچه (مجموعه تلویزیونی، ۱۳۷۲)
- بی بی یون (مجموعه تلویزیونی، ۱۳۷۴)
- دور باغ گذشت (مجموعه تلویزیونی، ۱۳۷۴)
- وکلای جوان (مجموعه تلویزیونی، ۱۳۷۵)
- دومین انفجار (مجموعه تلویزیونی، ۱۳۷۵)
- باران عشق (مجموعه تلویزیونی، ۱۳۸۰)
- سفر سبز (مجموعه تلویزیونی،۱۳۸۵)
- ستایش (۱۳۸۹)
مصاحبه با سیما تیرانداز:
سیما تیرانداز همانند اکثریت بازیگران محبوب زن سینما و تلویزیون کشور ایران علاوه بر بازیگری,مادری دلسوز و مهربان برای پسرش رایان می باشد.
سیما تیرانداز تربیت خیلی خاصی را برای پسرش در نظر دارد,خود در این رابطه می گوید:من برای تربیت رایان خیلی مطالعه می کنم و سعی می کنم هر چیز مبهمی که برایم در مورد تربیت پیش بیاد از دکترش و …سوال کنم.مخصوصا دکتر رایان خیلی به من کمک می کند و هر زمانی که به مشکل رفتاری برخورد کنم حتما با دکترش در میان خواهم گذاشت.
سیما تیرانداز در مورد اینکه چقدر کتاب می تواند در تربیت فرزندان کمک کند می گوید:من واقعا پیشنهاد می کنم برای تربیت بهتر فرزندان از کتاب هایی که روانشناسان و دکترهای دیگر همچون تغذیه و … کمک بگیرند.
سیما تیرانداز در ادامه در مورد اینکه دوست دارد رایان در آینده یک هنرمند شود می گوید:خوب بله خیلی دوست دارم هنرمند شود ولی مسئله این هستش که در چه هنری؟.من دوست دارم در آینده در انتخاب های این چنینی پسرم دخالت کنم البته باید بگویم که راهنمایی می کنم ولی دخالت نه.ولی خیلی دوست دارم که یک نویسنده خوب شود
بیوگرافی مهران غفوریان :
مهران غفوریان (زاده ۱۳۵۳ تهران) بازیگر، کارگردان و نویسنده ایرانی سینما و تلویزیون است.وی در برنامههای طنز تلویزیون ایران مانند زیر آسمان شهر و این چند نفر حضور داشته است.
فیلمشناسی :
مجموعههای تلویزیونی :
۱۳۹۰- راه در رو سعید آقاخانی
۱۳۸۹- زنبابا سعید آقاخانی
۱۳۸۸- عید امسال سعید آقاخانی
- ارث بابام جواد رضویان
-زیر آسمان شهر ۴ مهران غفوریان
- زیر آسمان شهر ۳ مهران غفوریان
- زیر آسمان شهر ۲ مهران غفوریان
۱۳۸۰- زیر آسمان شهر مهران غفوریان
- این چند نفر مهران غفوریان
سینمایی :
* ۱۳۸۹: من پلیس نیستم (مهران غفوریان) (اولین تجربه ی کارگردانی فیلم سینمایی مهران غفوریان)
* ۱۳۸۹: رفیق فابریک (علیرضا نجف زاده)
* ۱۳۸۹: سه نفر روی خط (خسرو ملکان)
* ۱۳۸۹: پیتزا مخلوط (حسین قاسمی جامی)
* ۱۳۸۸: بی ستاره (بهمن گودرزی)
* ۱۳۸۸: شیر و عسل (آرش معیریان)
* ۱۳۸۸: حلقههای ازدواج (شاهین باباپور)
* ۱۳۸۸: میش (مجید صالحی)
* ۱۳۸۸: فوتبالی ها (سیامک خواجه وند)
* ۱۳۸۷: پرواز مرغابی ها (علی شاه حاتمی)
* ۱۳۸۷: توهم (اکبر منصورفلاح)
* ۱۳۸۵: دختر میلیونر (اکبر خامین)
* ۱۳۸۵: کلاهی برای باران (مسعود نوابی)
* ۱۳۸۵: زن بدلی (مهرداد میرفلاح)
* ۱۳۸۳: انتخاب (تورج منصوری)
* ۱۳۸۳: شارلاتان (آرش معیریان)
بیوگرافی روشنک عجمیان :
روشنک عجمیان متولد ۲۰ بهمن ۱۳۵۵ در تهران است ، وی لیسانس بازیگری و فوق لیسانس کارگردانی تاتر دارد ،روشنک عجمیان شروع کار تئاتر را از کلاسهای بازیگری در سال ۱۳۷۴و اولین کار تصویری اش در سال ۱۳۷۷ بود.
فیلم نگار
بازیگر :
فیلم سینمایی :
- عشق فیلم به کارگردانی ابراهیم وحیدزاده
- ابراهیم خلیل الله به کارگردانی محمد رضا ورزی
- سوگند به کارگردانی شاپور قریب
- کارناوال مرگ به کارگردانی رضا اعظمی
- یک اشتباه کوچولو به کارگردانی محسن دامادی
- صندلی خالی به کارگردانی سامان استرکی
- کتاب قانون به کارگردانی مازیار میری
مجموعه تلویزیونی :
- گوهر کمال به کارگردانی عباس رنجبر
- لحظه قاصدک به کارگردانی ایرج حبشی
- کاشانه به کارگردانی قاسم جعفری
- آتیه به کارگردانی ارژنگ امیرفضلی
- کوچه اقاقیا به کارگردانی رضا عطاران
- داغ عشق به کارگردانی مهدی لباف
- بابای خجالتی به کارگردانی شاپور قریب( که این کار پخش نشد .)
- جایزه بزرگ به کارگردانی مهران مدیری
- پیله های پرواز به کارگردانی حسین سهیلی زاده
- باز باران به کارگردانی شهاب الدبن حجازی( که این کار پخش نشد .)
- یک هفته و نیم به کارگردانی جواد رضویان
- یک وجب خاک به کارگردانی عبدالعلی زاده
- مرد هزار چهره به کارگردانی مهران مدیری
- کاراگاهانبه کارگردانی حمید لبخنده
- پاتوق به کارگردانی شاهین بابا پور
مصاحبه با روشنک عجمیان :
تلاش میکنم متفاوت باشم
به پیشنهاد پدرش در کلاسهای بازیگری شرکت کرد و به خاطر علاقهای که به مرور نسبت به این حرفه پیدا کرد به دانشگاه رفت و فوقلیسانس کارگردانی گرفت. اگرچه رشته اصلیاش کارگردانی است اما همه او را به عنوان یک بازیگر میشناسند. خودش میگوید فعلا امکان کارگردانی در تلویزیون یا سینما را ندارد.
روشنک عجمیان تا به حال در فیلمها و سریالهای زیادی بازی کرده است، مانند کتاب قانون، کوچه اقاقیا، جایزه بزرگ و…. بهانه ما برای گفتوگو با او حضورش در سریال دانی و من است که مدتی است از شبکه تهران روی آنتن رفته است. اما اصل مصاحبهمان نوع نگاه او به مقوله بازیگری است.
امروز روشنک عجمیان را به عنوان یک بازیگر میشناسند. این اتفاق چگونه افتاد؟
شروعش برمیگردد به آموزش در کلاسهای بازیگری. سال ۷۴ به پیشنهاد پدرم در کلاسهای بازیگری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شرکت کردم. در آنجا زیر نظر خانم رویا افشار مشغول به آموزش بازیگری شدم و به مرور بازی در تئاتر را آغاز کردم. برای اولین بار هم در سریال گوهر کمال بازی تصویریام را تجربه کردم. بعد از آن هم که دیگر به طور جدی مشغول به این کار شدم.
چرا بعدها تئاتر را جدیتر پیگیری نکردید؟
تا سال ۷۹ هم در تئاتر بازی میکردم اما بعد از آن دیگر درگیر کارهای تصویری شدم و کمتر فرصت کردم که روی صحنه حاضر شوم. ضمن اینکه بازی در تئاتر بسیار وقت آدم را میگیرد اما با این حال بعضی اوقات دلتنگ آن میشوم.
معیارهایی که امروز برای انتخاب کارهای تصویریتان دارید نسبت به گذشته چقدر فرق کرده است؟
ببینید امروزه متاسفانه بعضی اصول به هم ریختهاند. برای همین معیارهای من هم بالطبع تغییر کردهاند. برای مثال در گذشته کارگردان و نویسنده برایم مهم بودند ولی امروزه علاوه بر اینها، گروه و آن تیمی که آن کار را میسازند برایم بسیار مهم است. چون اگر در آن گروه آرامشی وجود نداشته باشد قطعا نمیشود یک کار خوب را ارائه داد.
مسالهای که الان وجود دارد این است که خیلی از قصهها به شکل ناتمام به دست بازیگر میرسد. گاهی اوقات که تنها در حد سیناپس است، با این موضوع چطور کنار میآیید؟
بله و حالت سوم هم این است که بازیگر فیلمنامه را میگیرد و وقتی سر کار میرود میبیند که فیلمنامه عوض شده. به هرحال مشکلات آن قدر زیاد هستند که در شمارش نمیگنجند.
با نقشهایتان چگونه برخورد میکنید؟
اولین چیزی که به آن دقت میکنم این است که نقش پیشنهاد شده چه تفاوتی با نقشهای سابقم دارد. دوست ندارم نقشهای کلیشهای و سخت بازی کنم و حتیالامکان تلاش میکنم به گونهای بازی کنم که تفاوتش به چشم بیاید.
برای مثال در تله فیلمی که به دلایل مالی خوابید قرار بود نقش یک مهندس شیمی را بازی کنم برای همین با چندنفر از مهندسان این رشته صحبت کردم و وقتی کاملا ذهنم برای این نقش آماده شد به سمت آن رفتم، ولی متاسفانه نشد که این نقش را مقابل دوربین بازی کنم.
پس نقش را مال خودتان میکنید؟ و روشنک عجمیان را به گونهای فراموش میکنید؟
نمیشود گفت فراموش میکنم. چون نقش به هر حال از فیلتر من رد میشود و در هر صورت من هستم که دارم آن نقش را بازی میکنم برای همین یک چیزهایی را کم یا زیاد میکنم.
در نهایت چقدر به نقشهایتان وابسته میشوید؟
با وجود تعدد تلهفیلمها این روزها جایی برای دلتنگی و وابستگی باقی نمیماند. ولی مسلما وقتی کاری طولانی میشود ناخودآگاه آدم وابسته میشود. برای مثال هنوز گلچهره سریال «کوچه اقاقیا» در ذهن من وجود دارد و آن را دوست دارم.
اتفاقا خیلی از مخاطبانتان هم شما را به واسطه این نقش میشناسند؟
بله همین طور است. البته نقشم در سریال جایزه بزرگ یا هاجر در فیلم ابراهیم خلیلالله هم جزو نقشهایی هستند که همیشه از آنها یاد میکنم و برایم دلپذیر هستند.
شما از یک جایی به بعد در کارهای طنز بیشتر بازی کردید. ورود به این مسیر اتفاقی بود یا خودتان آن را برگزیدید؟
شاید هر دو، هم انتخاب کردم و هم در این مسیر قرار گرفتم.
یعنی شما دوست داشتید که بازی در کارهای طنز را تجربه کنید؟
بله. البته قبلا خیلی بیشتر مایل بودم این تجربه را تکرار کنم اما متاسفانه امروزه آن قدر کارهای طنز ما به سمت لودگی رفته است که دیگر رغبتی برای تکرار این تجربه ندارم. البته شخصا کارهای مهران مدیری را دوست دارم و فکر میکنم این کارگردان خیلی هوشمندانه کارهای طنز را میسازند. بعد از آن هم کارهای رضا عطاران را میپسندم.
بازی در کارهای طنز تاثیری هم در کارتان داشته است؟
بله. برای مثال بازی در کارهای طنز باعث شد که جسارتم در بازیگری بیشتر شود و همین طور بداههگوییام هم قویتر شد و اگر بخواهم در یک جمله پاسختان را بدهم میتوانم بگویم در بازیگری قدرتمند شدم آن هم به واسطه تجربه کارهای طنز است.
در این تجربهاندوزیها چقدر با سلایق مخاطبان تلویزیون آشنا شدید؟
خیلی زیاد. برای همین هم دوست دارم در کارهایی بازی کنم که بعدها شرمنده مخاطبم نباشم و آنها از دیدن کارهایم لذت ببرند. برای مثال خیلیها به من گفتند در سریال «مرد هزار چهره» بازی نکنم چون آن موقع سر یک کار جدی و مهم بودم اما با خودم فکر کردم سریالهای مهران مدیری هم پرمخاطب است و هم کسی که در خلال روستای دورافتاده نشسته و هیچ امکانی جز چند شبکه تلویزیونی ندارد دوست دارد که یک کار خوب ببیند بنابراین تمام انرژیام را برای اجرای بهترین بازی گذاشتم و معتقد هم هستم که ما باید طبق سلایق مخاطبان پیش برویم تا بتوانیم نیازهای آنان را برآورده کنیم.
با توجه اینکه در رشته کارگردانی تحصیل کردید نمیخواهید تجربهای هم در این زمینه به دست آورید؟
نمیگویم که کارگردانی را دوست ندارم اما فکر میکنم الان خیلی زود است که بخواهم این کار را تجربه کنم و این کار جسارتی نیاز دارد که در حال حاضر من آن را ندارم.
چرا؟
چون آن قدر هنرمندان و کارگردانان بزرگ خانهنشین هستند که من هرگز به خودم اجازه نمیدهم تا آنها هستند من پا جلو بگذارم. البته مدتی هست که به این مساله فکر میکنم و وقتی هم سر فیلمبرداری هستم دائم فکر میکنم که مثلا اگر من بودم فلان کادر را چطور میساختم یا چه بازیای از فلان بازیگر میگرفتم.
کمی هم در مورد اجرایتان در مسابقه پلکان و همسران صحبت کنیم. اصلا چه شد که به سراغ اجرا رفتید؟
چند سال پیش من و مرحوم آقای نوذری را در یکی از برنامههای جامجم دعوت کردند. بعد از برنامه تهیهکننده به من گفت دوست داری کار اجرا کنی و من نپذیرفتم.
چون احساس میکردم به عنوان یک بازیگر نباید پایم را در کفش مجریان کنم. مدتها گذشت و دوباره همان تهیهکننده از من خواست که یکی از برنامههای شبکه جامجم را اجرا کنم این بار پذیرفتم چون با خودم فکر کردم که این برنامه در خارج از ایران پخش میشود و مخاطبان که بازی من را میبینند دیگر ذهنیتی پیدا نمیکنند تا اینکه برای مسابقه پلکان از طرف آقای پورمحمدی (مدیر شبکه ۳) دعوت به کار شدم و دیگر نتوانستم نه بگویم. باور کنید دوسهروز اول آنقدر سر برنامه حالم بد میشد که خیلی سخت میتوانستم اجرا کنم اما به مرور همه چیز خوب شد و انرژی تازهای گرفتم. ضمن اینکه مخاطبان هم من را به عنوان مجری اول انتخاب کردند که این مساله بسیار برایم خوشایند بود و اینکه بعدا به این نتیجه رسیدم که برای یک بازیگر لازم است که اجرا را هم تجربه کند.
فکر نمیکنید با این کار حرفه اصلیتان یعنی بازیگری کمرنگ شد؟
خیر. چون در زمان اجرای مسابقات هم فکر میکردم دارم نقش مجری را بازی میکنم.
قبل از مصاحبه اشاره کردید که زیاد مایل نیستید در خصوص سریال دانی و من با هم صحبت کنیم. اما از آنجایی که این سریال روی آنتن شبکه تهران است آن چه را که خودتان صلاح میدانید در مورد بازیتان در این مجموعه بگویید؟
من در ابتدا این سریال را خیلی دوست داشتم و فکر میکردم کاری است که در آینده برایم ماندگار میشود. از این نظر که بچههایی که امروز این کار را میبینند در آینده وقتی بزرگ میشوند من را میشناسند و این برای من خیلی قشنگ و جالب بود. اما متاسفانه این کار آن چیزی نشد که من فکر میکردم. من معتقدم کارهای کودکان و نوجوانان، کارهای مقدسی هستند و برای همین هم باید با دقت ساخته شوند اما این کار بسیار شتابزده ساخته شد آن هم توسط گروه کارگردانی نه یک کارگردان خاص. خیلی مسایل سر آن کار من را آزار داد در صورتی که دوست داشتم این کار در گوشه ذهنم بعنوان یک کار پرخاطره باقی بماند.
چرا این اتفاق افتاد؟
من با اطمینانی که به ارژنگ امیرفضلی (کارگردان) داشتم این کار را پذیرفتم. چون ۱۰ سال پیش هم با او در سریال «آینه» همکاری کردم. اما همان طور که زمان همه چیز را تغییر میدهد مثل این که گذشت زمان هم روی برخی از کارگردانها تاثیر گذاشته است و عدهای از آنها فکر میکنند اگر صدایشان بلندتر باشد و نامحترمانهتر برخورد کنند موفقترند به هر حال این مساله برای من به عنوان یک بازیگر بسیار ناخوشایند است.
تا به حال شده از کاری که میکنید خسته شوید و بخواهید آن را رها کنید؟
خیر. اما در شرایط کنونی و مشکلاتی که در کارها به وجود آمده است گاهی بشدت خسته میشوم و به خودم میگویم آخر این چه کاری است اما بعد از چند دقیقه دوباره به این نتیجه میرسم که اگر هزار بار دیگر
:: موضوعات مرتبط:
بیوگرافی ,
بازیگران ,
,
:: برچسبها:
بیوگرافی کامل بازیگران ایرانی ,
:: بازدید از این مطلب : 940
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0